عقل چشم نیست
بسم الله الرحمن الرحیم
حیطه ی کار عقل کجاست؟
خدا برای هر یک از حواس پنجگانه ی انسان حیطه ای از کارایی و توانمندی قرار داده است تا انسان بتواند با آن حس نیاز خود را در آن حیطه مشخص برآورده نماید و البته مشخص است هیچ یک از حواس انسان توان انجام کار حس دیگر را ندارد مثلا هیچ گاه چشم نمی تواند صدایی را بشنود و یا هیچ گوشی توان چشیدن طعم غذایی را ندارد.
این صحبتی که در مورد حواس مطرح می باشد مخصوص این حواس نبوده و می توان در مورد نعمت ها و قابلیت های دیگر انسان هم مطرح نمود که مهمترین آن ها قوه ی عقل است.
قوه ی عقل از جایگاهی برخوردار است که می توان این قدرت تصمیم گیر فوق العاده را وجه تمایز انسان از بقیه مخلوقات نامید زیرا حیوانات بر اساس غریزه تصمیم می گرد و از عقل محرومند ولی انسان علاوه بر غریزه دارای قدرت دیگری با نام عقل می باشد.
با توجه به مقدمه ی فوق سوال اساسی این است که حیطه ی درک و فهم عقل کجاست؟ یا بهتر بگوییم نهایت جایی که خدا برای عقل در نظر گرفته است تا انسان بتواند از آن بهره برداری نماید کجا می باشد؟
جواب این سوال مشخص می کند کدام یک از انسان ها از قدرت عقل بیشتری برخوردار بوده و از این موهبت الهی استفاده ی بیشتری نموده اند تا بتوان در اصطلاح عرف چنین شخصی را انسان عاقل خطاب نمود.
لذا اگر کسی به عقل نگاه چشم را داشته باشد و انتظارش از عقل دیدن هر آن چیزی است که چشم می بیند قطعا چنین شخصی قدرت فکر و تصمیم گیری را درخود بارور ننموده است و جایگاه عقلِ انسان در عالم هستی را باور نکرده است لذا توان تصمیم درست برای آینده خود را نخواهد داشت و تبدیل به انسانی می شود که برای خود افقی بلند به بلندای انسانیت نمی بیند و با تصمیمات سطحی و زود گذر ، گذر عمر کرده و هیچ توانی برای دیدن آینده ی ابدی خود ندارد.
انسانی عاقل است که بتواند آینده را درست ببیند ، آینده ای که با چشم قابل دیدن نیست و با هیچ حسی از حواس قابل درک نمی باشد و هم چنین بتواند بر اساس دیدن خود تصمیم بگیرد همان گونه که اولیاء الهی می بینند و تصمیم میگیرند و خود را در جایگاه انسانی متعالی قرار می دهند.
حال اگر انسانی سطحی نگر در مراکزی مشغول فعالیت گردد که مسئولیت او تصمیم گیری برای دیگران باشد چگونه می تواند برای دیگران تصمیم بگیرد و نتیجه ی تصمیم او چه بر سر دیگران می آورد؟
اگر این چنین شخصی در جایگاهی باشد که بخواهد برای یک ملتی تصمیم بگیرد سرنوشت آن ملت چه می شود؟
لذا اهمیت عقلانیت برای مسئولین و سیاست مداران از هر کس دیگر بیشتر بوده و این چنین مسئولیت هایی سزاوار عاقل ترین افراد امت وملت است چون تصمیم آن ها روی تک تک افراد جامعه اثر گذار می باشد و در سعادت ابدی آن ها تاثیر گذار است.
پس کسانی که در جامعه مسئولیت های کلیدی را از آن خود می کنند باید در تصمیم گیری های خود دقت بیشتری نمایند و با تجربه ی از گذشته و تعقل ، جامعه را از گرفتاری موجود نجات داده و سعادت بشریت را در دنیا و آخرت رقم بزنند.
و در این میان فرقی میان کسانی که مسئولیت سیاسی یا اقتصادی یا فرهنگی دارد نمی باشد و همه باید در محضر الهی پاسخ گوی تصمیمات خود و عواقب آن باشند.
الْیَوْمَ نخَْتِمُ عَلىَ أَفْوَاهِهِمْ وَ تُکلَِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَ تَشهَْدُ أَرْجُلُهُم بِمَا کاَنُواْ یَکْسِبُونَ(65 یس)